تکه ای از متن پایان نامه :
گروه اسمی فاعل احتمالاً نتیجة مشارکت آن در فرایندی مانند تأکید و حرکت به جایگاهی بیرون از گرهِ زمان می باشد. درنتیجه، از یک سو بینشان دانستن این ساخت، برخلاف انتظار بهنظر میرسد و از سوی دیگر، حرکت سازة موردنظر به بیرون از بند خود، باقی ماندن فاعل در محل تولید خود را ثابت نمیکند. در جملة «24ـ ت» انوشه (1387: 167) معتقد می باشد که هرچند فاعل روساختی با فعل ارتقایی در مشخصة شمار تطابق ندارد، این مسئله نشانگر آن نیست که در بند متممی نیز فاعل از درون گروه فعلی پوستهای به شاخص گروه زمان خود ارتقا نیافتهمی باشد.
پس از نقد رویکرد کریمی مبنیبر حرکت نکردن فاعل به مشخصگر گرهِ زمان، انوشه به ارائة شواهدی میپردازد که حاکی از حرکت فاعل به مشخصگر گرهِ زمان می باشد. انوشه (1387: 168) آغاز به نظریة گروه فعلی پوستهای تصریح می کند که براساس آن فرایندهایی مانند حذف یا پیشینشدگیِ گروه فعلی، درواقع بر فرافکن بیشینة گروه فعلی پوستهای اِعمال می شوند. سپس انوشه تصریح می کند که تصریف گروه فعلی پوستهای در فارسی و گیلیِ اسکاتلندی، برخلاف انگلیسی، قوی می باشد و به همین علت فعل اصلی در این زبانها از درون گروه فعلی پوستهای به هستة گروه زمان ارتقا مییابد. درنتیجه، در فرایند حذف گروه فعلی پوستهای و موضوعات درونیِ فعلی عنصر فعلی حذف نمیگردد. او با در نظر داشتن جملههای «25» نشان میدهد که علیرغم حذف گروه فعلی پوستهای و موضوع یا موضوعات درونی فعل، عنصر فاعل در آنها به جای ماندهمی باشد:
25ـ الف) کی گلدان را روی میز گذاشت؟ من [vP] گذاشتم.
ب) من سهراب را بهخوبی میشناسم، اما تو [vP] نمیشناسی.
در ادامه انوشه (1387: 168) تصریح می کند که هرچند فارسی زبانی ضمیرانداز می باشد و فاعل جملههای خبری پایه در آن میتواند تظاهر آوایی نداشته باشد، در جملههای بالا حذف ضمیرهای فاعلی به ساخت نادستوری جملههای «26» منجر می گردد.
26ـ الف) کی گلدان را روی میز گذاشت؟ *[vP] گذاشتم.
ب) من سهراب را بهخوبی میشناسم، *اما [vP] نمیشناسی.